شهید سیدهـــادی مـوســـوی کردخیلی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید سیدهـــادی مـوســـوی کردخیلی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید سیدهـــادی مـوســـوی کردخیلی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام سیدهـــادی مـوســـوی کردخیلی از شهدای دانش آموز شهرستان ساری می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : میربابا
تاریخ تولد : 1350/05/03
تاریخ شهادت : 1367/02/22
محل تولد : ساری
گلزار امام زاده سید قاسم روستای سرخکلا ساری
نحوه شهادت : اصابت ترکش
محل شهادت : اروندرود
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

آخرين مطالب

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید سیدهادی موسوی

شهید سیدهادی موسوی

شهید سیدهادی موسوی

زندگی نامه و وصیت نامه بصورت صوتی



دریافت


دریافت


میثم میثم
۰۸ تیر ۹۶ ، ۱۲:۴۸ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۰۱ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱ نظر
میثم میثم
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۵۷ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت مشاهده و دریافت صفحات روی آنها کلیک نمائید ...

شهید سید هادی موسوی

شهید سید هادی موسوی

میثم میثم
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۵۷ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت مشاهده و دریافت صفحات روی آنها کلیک نمائید ...

لینک سایت جنگ و درنگ 


سید هادی موسوی
سید هادی موسوی
سید هادی موسوی
سید هادی موسوی
سید هادی موسوی



میثم میثم
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۵۴ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و بنام یاری دهنده ی مسلمین.با سلام پیشگاه خداوند متعال و با سلام و درود به رزمندگان و شهیدان و مجروحان جنگ تحمیلی و با سلام و درود به شما یکا یک اعضای خانواده ام،من میر هادی موسوی وصیتنامه خود را چنین بر شما مینگارم:

پدر عزیزم ابتدا میخواهم که مرا در پیشگاه خداوند ببخشید چون من خوبی در حقتان انجام ندادم،میدانم بچه بزرگ کردن چقدر سخت است و شما چقدر زحمت ها که برایم متحمل نشدید اما چه کنم که برای شما یارو یاور نبودم؟چه کنم که جنگ را بر ما تحمیل کردند به همین جهت احساس کردم عوض کمک به شما به ان رزمنده کمک کنم تا در پیشگاه خداوند متعال انجام وظیفه کرده باشم،باری برای همین بود که شما را ترک کرده و به جبهه ها امدم،از شما خدا حافظی کردم چون اسلام در خطر بود ترجیح دادم عوض خدمت در خانه و شما به جبهه جنگ رفته و با دشمنان اسلام بجنگم،شاید که وظیفه ام را انجام داده و روز قیامت در پیشگاه خداوند و انبیا و شهیدان رو سفید محشور شوم و این شهادت پرافتخار نصیبم شود،من افتخار میکنم که در راه اسلام شهید شوم

مادر،نمیدانم به چه زبانی از شما تشکر کنم؟شیر را بر من حلال کن،دعا کن جنگ تمام شود تا به جای ما به کربلا بروید و ارزوهای ما را شما بر اورده کنید،دعا به جان امام را هرگز فراموش نکنید،میدانم داغ جوانت برایت مشکل است ، اگر شهید شدم به جای اینکه بر من گریه کنید برای امام حسین علیه السلام گریه کنید.

برادران عزیزم،همانطور که گفتم جنگ بر ما تحمیل شده است،ما باید برویم تا این صدام کور دل را از بین ببریم پس از اینکه ما رفتیم،فرزندانتان را چون شیر به جبهه ها بفرستید تا امریکا و شوروی و اسرائیل را از بین برده تا هر چه زودتر راه قدس عزیز باز شود،هیچ وقت امام را تنها نگذارید و دعا به جان امام و رزمندگان کنید

خواهر عزیزم،هرگز چهره ی نورانی تو را فراموش نخواهم کرد ان وقت که قران در دست میگرفتی همانطوری که هیچ وقت نماز و دعایت را تاخیر نینداختی.از تو میخواهم که همیشه نماز و قران بخوانی،هرگاه نماز میخوانی برای من هم بخوان هر وقت قران میخوانی چند ایه هم برای من بخوان،نمیدانم با تو چگونه سخن بگویم فقط از شما خواهش میکنم اگر خطائی از من مشاهده کردید مرا ببخشید

فرزندانتان را خوب تربیت کنید،پسرانتان را حسینی و دخترانتان را هم چون فاطمه سلام الله علیه تربیت کنید که خدمتگذار جامعه اسلامی باشند و در پایان از تک تک اعضای خانواده ام و فامیلان و دوستان که شهید شان را در راه خدا و رضای خدا دادند خدا حافظی میکنم و همه را به خدای بزرگ میسپارم

قبر مرا در جای بلند کنده و مرا دفن کنید تا شاید آن منافقان کوردل که هنوز بیدار نشده اند قبر مرا ببینند بلکه بیدار شوند و از انقلاب و رهبری دعا کنند.

والسلام علیکم- سید هادی موسوی
به تاریخ- 18/2/1367

میثم میثم
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۴۹ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
در روستای سرخ کلا شهرستان ساری از توابع استان مازندران در سال 1350 میزبان قدوم نوزادی بود که او را میر هادی نامیدند،طراوت دشت های سرسبز مازندران و بهره گیری از محیط گرم و خانواده ای مهربان روحی به سخاوت آسمان پروراند که درک نسیم بهشتی کلام روح الله او را شیر مردی نام اور ساخت، میر هادی سالهای کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت و در اغازین سالهای جوانی جهت دفاع از مرزهای میهن اسلامی در مقابل هجوم دشمن بعثی راهی جبهه های نبرد شد،در طول جنگ مجروح گشت و به مدت پانزده روز در بیمارستان اهواز بستری بود و از ناحیه دست اسیب دید و بعد از بیمارستان او را راهی منزل میکنند و در سحرگاه هجدهم رمضان با بدرقه مادر و پدر راهی جبهه میشود و در روز 22/2/1367 اردیبهشت ماه که مصادف با 23/رمضان بود در اروند کنار شربت شهادت را نوشید و نام خود را در دفتر حماسه افرینان ثبت رساند و روستای سرخ کلا را سربلند از تقدیم دلاور مردی هفده ساله نمود....روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

میثم میثم
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۴۸ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر